سلام شیرین عسل مامان
شیرینم بهترینم سلام الان که دارم مطالب وبلاگ رو برات می نویسم حسابی دلم تنگه و دارم گریه می کنم یه وقت ناراحت نشی ها اتفاقی واسم نیفتاده فقط دلم واسه تو خیلی تنگ شده هنوز نیومده منو عاشق خودت کردی دارم به این فکر می کنم ایا می تونم واسه تو مامان خوبی باشم عزیزم
خدایا ازت می خوام این هدیه ای رو که به من دادی بتونم به بهترین نحو ازش مراقبت کنم خوب تربیتش کنم خدایا خیلی دوستش دارم باوجود اینکه تا حالا ندیدمش انگار از اول عمرم باهام زندگی کرده ازت خواهش میکنم مواظب گل من باشی خدایا خیلی دوستش دارم خداااااااااااااااااا خدایا به خودت می سپارمش
راستی دخترکم همین الان که دارم مطالب وبلاگتو می نویسم تو داری تکون می خوری تا حالا اینقده تکونات زیاد نبوده مخصوصا این موقع روز اولین باره که دارم توی روز تکونای تورواحساس میکنم اخه همیشه تکون خوردنت شبا موقع خواب حس می کردم عزیز دل مامان فکر کنم دیدی مامان داره گریه می کنه طاقت نیاوردی اینطوری داری به من جواب می دی قربونت برم دارم حست می کنم عزیزم تو که از الان اینقده مهربونی اگه به دنیا بیایی بزرگ بشی چی میشی مامان جونم .... دختر گل مامانی بی صبرانه منتظرتم